نویسنده موضوع: مدیریت کسب وکار موفق آبکاری - قسمت دوم  (دفعات بازدید: 1815 بار)

علیرضا رفیعی

  • عضو فعال
  • ***
  • ارسال: 177
مدیریت کسب وکار موفق آبکاری - قسمت دوم
« : سپتامبر 10, 2011, 11:24:35 pm »
در قسمت قبل تلاش کردیم تا پیش نیازهای یک تعریف از مدیریت کسب وکار موفق را بررسی کنیم.
و به دو مفهوم رسیدیم:1- کارگاه ایده آل 2- کارگاه زیر پله ای
قطعاً هزینه یک کارگاه ایده آل با یک زیر پله ای متفاوت است. لذا قابلیت رقابت یکسان و مساوی نیست.
البته این نکته هم درست است که یک کارگاه ایده آل باید آنقدر تیراژ کار را بالا ببرد که سربار خود را کاهش داده تا بتواند قیمت رقابتی بدهد.
ضمن آنکه خروجی یک کارگاه ایده آل به مراتب بالاتر از یک زیر پله ای است که برای قطعه سازان بزرگ مزیت حساب شود.
[move]اما سوال اینجاست..[/move]
[u][b]چرا قطعه سازان بدنبال کارگاههای زیرپله ای میگردند؟[/b][/u]
قطعه سازان بزرگ با ارسال کار به چند کارگاه زیرپله ای و ایجاد رقابت منفی همواره کار خود را پیش میبرند.
آنها هیچ اجباری نمی بینند که با واحدهای ایده آل کارکنند.
ادامه این فرایند هیچ امکان رشدی برای آبکار بوجود نمی آورد. تا کجا این روند باید ادامه داشته باشد...
پس ...
[b]چه اتفاقی باید بیافتد که قطعه ساز مجبور شود با کارگاه ایده آل کار کند؟
این اجبار را چه کسی ویا چه قانونی میتواند و باید دیکته کند؟[/b]

در آنصورت حرکت به سمت کارگاه ایده آل شدن امتیاز محسوب میشود،
و برای تمام زیر پله ای ها انگیزه ای قوی که از غافله عقب نمانند.
حتی اگر سرمایه ندارند مجبور شوند که با هم ادغام شوند
هرچه بتوانیم به سمت بزرگ شدن ، یکی شدن و اتحاد این جامعه حرکت منسجمی را شروع کنیم در آنصورت تشکل عمیق تری خواهیم داشت تا تشکل وسیع کم عمق شاید هم بدون عمق!
به نظر شما مدیریت کدام گروه بهتر و موفق تر است ؟
موفقیت کسب وکار کدام گروه بهتر است ؟

لطفاً دوستان به سوالات فوق جواب بدهند مخصوصاً دوسوال اول
ادامه موضوع در قسمتهای بعدی
پیروز باشید
علیرضارفیعی

رامین قرینه

  • عضو تازه وارد
  • *
  • ارسال: 4
پاسخ : مدیریت کسب وکار موفق آبکاری - قسمت دوم
« پاسخ #1 : اکتبر 08, 2011, 04:15:28 pm »
جناب اقای مهندس رفیعی
با سلام و احترام
موردی را که مطرح فرمودید بسیار عمیق و ریشه درعارضه یابی صنعت آبکاری دارد  از آنجائیکه  مدیریت موفق کسب و کار رااز زاویه کارگاه ایده آل و همچنین درمقابل آن زیر پله ای پرداخته شده است باستحضار میرساند :
1- برداشت شخصی اینجانب از واحد ایده ال یعنی ارئه خدمات به مشتری درسطح اتوماسیون بالااز نظر سطح کیفیت مطلوب و تعریف شده یا منطبق بر استاندارد های ملی و کارخانه ای یا توافق با مشتری و همچنین توانمندی ارائه خدمات با تیراژ تولید بالا ضمن اینکه میبایست کارگاههای ایده ال از گرید بندی نزد کارفرما برخوردار هستند
2- کارگاههای ایده ال  فرایند گرا ، مشتری مدار ، دارای سیستم تحت کنترل و پایدار وقابل ارتقاء  ولی زیرپله ای ها نتیجه گرا ، با توان تیراژ پائین و کم دوام از نظر مشتری مداری و خدمات پس از تولید  و یا گاهها  عدم رعایت استانداردهای مورد لزوم بدلیل عدم امکان هزینه های استاندراد سازی یا حذف برخی از پروسس های مورد لزوم  می باشند  .
3- اگر مثلث کارفرما -قطعه ساز و آبکار را مد نظر قرار دهیم (فرض کنیم قطعه ساز خود آبکاری ننماید)  زنجیره ای از عوامل که منجر میشودتا قطعه ساز محصول خود را به واحد ایده آل بسپارد یا زیرپله ای برمیگردد به نوع نگرش و درخواست کارفرما که سطح کیفیت تعریف شده منطبق برچه استانداردی باشد یا اصلانباشد ایا کارفرما ازمایشات لازم مبنی بر دریافت محموله را برطبق درخواست اولیه صورت میدهد یا خیر شاید هم استانداری دربین نباشد و توافق کیفیت ظاهری قطعه کفایت قرارداد را نماید انتخاب برای قطعه ساز راحت بوده و قیمت تمام شده را با انتخاب واحدهای زیر پله ای شدیدا کاهش میدهد ولی بازهم تعداد و تیراژ اهمیت خواهد داشت همانطور که مستحضرید متغیرهای استانداد -سطح کیفیت و گارانتی محصول و تیراژ تولید و زمان تحویل به کارفرما روی انتخاب قطعه ساز تاثیر گذار خواهد بود
4-اما چه سیستم کنترلی میتواند انتخاب قطعه ساز را روی واحدهای ایده آل متمرکز نماید بنظر اینجانب عبارتند از :
**شبکه کارفرما و قطعه ساز ، فرایند واحد ابکاری را ممیزی و تعیین صلاحیت  و تعیین گرید نمایندو درمستندات اسنادی کارفرما درج  شود  (براساس توافقنامه های از پیش تعیین شده توسط انجمن -موسسه استاندارد- موسسات ممیزی کیفیت و کارفرما )
** در قیمت اولیه پیمان و قراردهای بین قطعه ساز و کارفرما مذاکرات مبنی بر سطح کیفی محصول از نظر ابکاری منظور گردد تا قطعه ساز بتواند از خدمات واحد های ایده ال استفاده نماید
** یا بعبارتی  موافقتنامه ، شرایط عمومی  و شرایط خصوصی پیمان درزمینه خدمات واحدهای ابکاری تدوین و توسط معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی منتشر گردد درادامه امکان انتشار فهرست بها و سایر ملزومات و نیازمندیهای واحدهای درگیر مشخص خواهد شد .
** درادامه امکان تشویق واحدهای زیرپله ای به منظور بهبود و جهت گیری قراردادهای قطعه سازان با واحدهای ایده آل آبکاری میسر خواهد شد  با تشکر -رامین قرینه

علیرضا رفیعی

  • عضو فعال
  • ***
  • ارسال: 177
مدیریت کسب وکار موفق آبکاری
« پاسخ #2 : اکتبر 10, 2011, 12:59:59 am »
با سپاس از دوستان نسبت به توجه شان به موضوع کسب و کار موفق در آبکاری
به نظر من مثلثی که  مثال زدید هنوز برای آبکاری کاربرد ندارد (حداقل در ایران )
سه عنصر این مثال عبارتند از  : [b]کارفرما[/b]( خودروساز و...)، [b]قطعه ساز[/b] ، [b]آبکار[/b]
همانطور که مشخص است در یک مثلث سه راس داریم که حکم و قدرت یکسان دارند.در نتیجه حق یک رای از سه رای را دارند.
از لحاظ مدیریتی هر سه عنصر میتوانند باهم ارتباط مستقیم داشته باشند

در صورتیکه اگر مثلث را به گونه دیگر نگاه کنیم مانند یک هرم در آنصورت راس هرم جایگاه کارفرما (خودرو ساز و...) است که تعدادشان انگشت شمار است.
وسط هرم جایگاه قطعه سازان بوده که تعدادشان بیشتر از راس هرم است
پائین هرم به ارائه کنندگان خدمات(آبکاری، رنگکاری، پرسکاری، تراشکاری، سختکاری و...) اختصاص دارد که اصلاً  مشخص نیست تعدادشان چندتاست.
مشاغل دیگری برای جایگاه های پائین تر در هرم فرضی میتوان متصور شد که به بالادستی های خود سرویس میدهند که در واقع همینطور هم هست .
با این دیدگاه و از لحاظ مدیریتی ارتباط سطوح پائینی با سطوح بالاتر بطور مستقیم امکان ندارد.
و لذا هر طبقه باید مشکل خود را  با طبقه پائین خود حل و فصل کند و در اینجاست که کنترل های سفت وسخت یک طبقه بالاتر از آن دیگر معنی ندارد
یعنی قطعه ساز بخش کوچکی از کار را به آبکار توانا داده که نشان دهد کار طبق اصول پیش میرود و عمده کار را به زیرپله ایها میدهد.
(آبکار توانا به مفهوم آبکار ایده آل نیست فقط نسبت به زیرپله ایها در رده بالاتری قرار دارد)
در پایان در رابطه با دیدگاه هرمی یا مثلثی ویا هر عقیده دیگر مشتاق نظرات دوستان هستیم

علیرضا رفیعی

  • عضو فعال
  • ***
  • ارسال: 177
مدیریت کسب وکار موفق آبکاری - قسمت سوم
« پاسخ #3 : اکتبر 10, 2011, 01:35:46 am »
نکته  مشخص و واضح  اینست که استانداردهای آبکاری قطعات خودرو  از قبل تدوین شده  و روی میز کار کارفرما و بعضاً قطعه ساز و به ندرت  روی میز آبکار موجود است. اما بعضاً با ردو بدل شدن چندکلمه بین قطعه ساز و آبکار خلاصه میشود مانند چند میکرون ، چه رنگی و نهایتاً چند ساعت تست سالت اسپری
سوال اول اینجاست: با وجود این استانداردها چرا قطعات تولیدی و درنتیجه محصول نهائی کیفیت مطلوب را ندارند؟
شخصاً دیده ام و شاید دیگران هم نمونه هائی داشته باشندکه روی خودروی صفر کیلومتر،قطعات بدون آبکاری هم استفاده شده است(برای این مورد چه جوابی میتوان داد؟ )
خود راس هرم که دم از استاندارد و کیفیت و مدیریت و جایزه بین المللی و... میزند چرا وچگونه این موارد اتفاق می افتد؟ به نظر من برای رأس هرم چون مواخذه ای  در کار  نیست پس تا میتوانی شعار بده و برای خودت عمل نکن.
اکثر قطعه سازها با مستند سازی نشان میدهند که با آبکار دارای گرید یا در شرف گرفتن سیستم های مدیریت و ... کار میکنند (خود من چندین مثال و نمونه واقعی برای این قضیه دارم ) و چون پیگیری یا ممیزی در کار نیست پس قطعه ساز به راحتی و بی دغدغه به خود اجازه میدهد که هر جوری دوست دارد کار کند.
اما کل جامعه آبکاری باید خود را ارتقاء دهند و نه تنها خود را به بالای هرم برسانند بلکه بتوانند دیدگاه را به گونه ای تغییر دهند که خود راس هرم شوندیا در شرایط مساوی قرار گیرند یعنی از حالت هرم به حالت مثلثی در آیند که در تاپیک قبلی به آن اشاره شد در آنصورت به جایگاه واقعی خود رسیده است. وقتی هیچ آبکار زیر پله ای وجود نداشته باشد پس حق انتخاب فقط یک گزینه خواهد شد آنهم آبکاران ایده آل.
سوال: با چه قانونی ، اجبار  یا انگیزه ای و شاید هم سرمایه ای میتوان همه آبکاران  را به این  درجه رساند؟
سپس آبکار باید شرایط ایده آل کار را به قطعه ساز و کارفرما دیکته نماید بعنوان  مثال فرایندهای جدید رامعرفی کند که نتیجه آنها حفظ منابع ، افزایش کیفیت ، افزایش بهره وری ، کاهش هزینه  ، افزایش امنیت و... است
در آنصورت کارفرمایان خود را با آبکاران تطابق میدهند.
کار زیادی باید انجام شود تا بدانجا بتوان رسید ...
البته سوال اصلی هنوز بی جواب است که تعریف کسب و کار موفق در آبکاری یعنی چه؟
آبکار ایده آل یعنی چه ؟ چرا انگیزه آبکاران به سمت ایده آل شدن کم است؟
چرا قطعه سازان جائی که واقعاً مجبورند به آبکاران بزرگ و شناخته شده مراجعه میکنند؟
آیا اجبار آنها میتواند باعث حرکت به سمت ایده آل شدن باشد ؟
مشتاق دیدن نظرات دوستان