در قسمت قبل تلاش کردیم تا پیش نیازهای یک تعریف از مدیریت کسب وکار موفق را بررسی کنیم.
و به دو مفهوم رسیدیم:1- کارگاه ایده آل 2- کارگاه زیر پله ای
قطعاً هزینه یک کارگاه ایده آل با یک زیر پله ای متفاوت است. لذا قابلیت رقابت یکسان و مساوی نیست.
البته این نکته هم درست است که یک کارگاه ایده آل باید آنقدر تیراژ کار را بالا ببرد که سربار خود را کاهش داده تا بتواند قیمت رقابتی بدهد.
ضمن آنکه خروجی یک کارگاه ایده آل به مراتب بالاتر از یک زیر پله ای است که برای قطعه سازان بزرگ مزیت حساب شود.
[move]اما سوال اینجاست..[/move]
[u][b]چرا قطعه سازان بدنبال کارگاههای زیرپله ای میگردند؟[/b][/u]
قطعه سازان بزرگ با ارسال کار به چند کارگاه زیرپله ای و ایجاد رقابت منفی همواره کار خود را پیش میبرند.
آنها هیچ اجباری نمی بینند که با واحدهای ایده آل کارکنند.
ادامه این فرایند هیچ امکان رشدی برای آبکار بوجود نمی آورد. تا کجا این روند باید ادامه داشته باشد...
پس ...
[b]چه اتفاقی باید بیافتد که قطعه ساز مجبور شود با کارگاه ایده آل کار کند؟
این اجبار را چه کسی ویا چه قانونی میتواند و باید دیکته کند؟[/b]
در آنصورت حرکت به سمت کارگاه ایده آل شدن امتیاز محسوب میشود،
و برای تمام زیر پله ای ها انگیزه ای قوی که از غافله عقب نمانند.
حتی اگر سرمایه ندارند مجبور شوند که با هم ادغام شوند
هرچه بتوانیم به سمت بزرگ شدن ، یکی شدن و اتحاد این جامعه حرکت منسجمی را شروع کنیم در آنصورت تشکل عمیق تری خواهیم داشت تا تشکل وسیع کم عمق شاید هم بدون عمق!
به نظر شما مدیریت کدام گروه بهتر و موفق تر است ؟
موفقیت کسب وکار کدام گروه بهتر است ؟
لطفاً دوستان به سوالات فوق جواب بدهند مخصوصاً دوسوال اول
ادامه موضوع در قسمتهای بعدی
پیروز باشید
علیرضارفیعی